امام باید از ما راضی باشد

« در عملیات بدر، بچه ها سی ساعت در هورالهویزه پارو زدند. وقتی خط را گرفتند، حدود 72 ساعت زیر بمباران گاز خردل بودند. مقاومت بچه ها همه به عشق تشکیل حکومت علوی بود. در عمليات بدر وقتي يك عده از بچه ها و شهدا و مجروحان آن جا ماندند و بقيه برگشتند به عقب،‌ دوباره گفتند كه اگر مي توانيد بلند شويد و به محور برگرديم، نيرو لازم داريم. دوباره بچه ها به نام اميرالمومنين و به نام اهل بيت بلند شدند و آمدند. این بچه ها که شیمیایی شدند و الان 16 سال است که نمی توانند یک نفس راحت بکشند ـ بچه هایی که مطابق آمار در 96 درصد از وصیت نامه هایشان کلمه ولایت فقیه آمده است ـ به خاطر حکومت دینی و اجرای احکام شهید شدند. در عملیات کربلای 4 بچه های غواص که وارد آب می شدند، من کنار آب بودم؛ بچه ها به سجده می رفتند و وارد آب می شدند. اخوی هم جزء آنها بود؛ هیچ کدام آنها برنگشتند و همه مفقود شدند. من به برادرم گفتم: فلانی این جا محور عمل چگونه است؟ محکم گفت: ما را می زنند؛ ولی ان شاءالله بچه های موج دوم که پشت سر ما می آیند، جزیره را می گیرند؛ به همین راحتی؛ بعد هم بچه های ستون غواص، وارد آب می شدند و این بسیجی ها دم گرفتند: لبیک، اللهم لبیک و داخل آب شدند. این ستون در باتلاق های هورالهویزه و جزیره بوآرین فرو رفت؛ ولی وصیت نامه هایشان هست؛ آنها نوشته اند که ما برای اجرای عهدنامه مالک اشتر رفتیم و شهید شدیم.


در عملیات والفجر 8 مین منور منفجر شد؛ یک بچه بسیجی یا علی گفت و خود را روی مین منور با هزار درجه حرارت انداخت و زغال شد تا منطقه روشن نشود و بچه ها لو نروند و خط بشکند. اینها شریف ترین بچه های این مملکت بودند.


آن ها رفتند و عرض من اين است كه مسئولان حكومت كه اين امانت الهي بر دوش آن هاست(‌بنا به گفته ي حضرت امير عليه السلام حكومت امانت خدا و مردم است) بايد قدر اين ها را بدانند. بحث وعده و شعار انتخاباتي و ميتينگ و مسابقه سخنراني نيست. وقتي عمل به عهده نامه مالك اشتر نشود اگر مسئولان به زبانشان عسل بمالند و شيرين ترين حرف ها را بزنند، ‌گوش مردم تلخ مي شنود. هرچه هم شيرين صحبت كنند مردم تلخ مي شنوند.


برادرانی که در والفجر 8 آموزش غواصی می دیدند، در زمستان، شبی 6 تا 7 ساعت در آب سرد بودند و وقتی که از آب بیرون می آمدند ،پنجه هایشان از شدت سرما قفل می شد. گاهی با 40 درجه تب، داخل آب می شدند و یکی شان می گفت که در آب هم عرق می کنم؛ ولی وقتی می گفتند امشب استراحت کن، پاسخ می داد که مسئله آزاد کردن کل بشریت و اجرای احکام دین است؛ آنان این گونه بودند. از آب اروند که بچه ها می خواستند عبور کنند، یکی از برادران غواص به دیگری - که هر دو شهید شدند - گفت: جایی که ما آموزش دیده ایم، عرض آب این قدر نبود؛ شدت آب هم این قدر نبود؛ این جا کوسه دارد؛ امشب چه می شود؟ آن دهاتی 19 ساله پاسخ داد: تو ابتدا توحید خود را اصلاح کن؛ چون اگر این طرف اروند دلت آرام است و آن طرف اروند ناراحت هستی، معلوم می شود که خدای این طرف اروند را خدای آن طرف نمی دانی. به او گفت: ما امشب وارد آب می شویم و اگر عراقی ها ما را نزنند، کوسه ها می زنند و اگر کوسه ها نزنند، آنها می زنند. اگر هیچ کدام نزنند، ما لابه لای تله های انفجاری گرفتار می شویم؛ ولی من امشب وارد آب می شوم تا به امام خبر بدهند که بچه ها به آب زدند. امام باید از ما راضی باشد. می گفت: اصلاً برایم مهم نیست که از آب بیرون بیایم؛ برای من مهم است داخل آب بشوم. مگر چند نمونه از این بچه ها در کل تاریخ ایران بوده اند که ما با خون این بچه ها این قدر راحت معامله می کنیم؟» صفحات 68 , 69 , 70: کتاب علي علیه السلام و شهر بي آرمان.



نظرات شما عزیزان:

ghazal
ساعت21:07---1 آبان 1391
سلام وباگ خوبی داری اگر مایل به تبادل لینک هستی من را با نام جالب ترین ها با ادرس soraty.loxblog.com

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








برچسب ها :